جدول جو
جدول جو

معنی هم مادری - جستجوی لغت در جدول جو

هم مادری
(هََ دَ)
هم مادر. دو تن که از یک مادر زاده اند: در منصف ذوالقعده سنۀ خمس وستمائه برادر هم مادری عجمشاه امیر زنگی و چند امیر غز به تخت اعلی پادشاه آمدند. (المضاف الی بدایعالازمان ص 41)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ دَ)
دو فرزند که از یک مادر باشند. (یادداشت مؤلف) : به جز ابن یامین که با یوسف هم مادر بود. (از قصص الانبیاء). رجوع به هم پدر شود
لغت نامه دهخدا
بیک شغل اشتغال داشتن هم شغلی، رقیب یکدیگر بودن، شرکت بادیگری در کاری و شغلی. یابه هم کار (همکار) دعوت کردن، از کسی خواستن تا در کاری و شغی شخص را یاری کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم کاری
تصویر هم کاری
هم شغلی، شرکت با دیگری در کاری و شغلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم باوری
تصویر هم باوری
اعتماد متقابل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم مهری
تصویر هم مهری
معاشقه
فرهنگ واژه فارسی سره